باز کرده این دلم حال و هوای حرمت
چه شود ره بدهی باز مـرا در حرمت
«خودم»
باز کرده این دلم حال و هوای حرمت
چه شود ره بدهی باز مـرا در حرمت
«خودم»
خدایا! شکر که دادن نعمت باران، به دست و اراده ی خود توست،
اگر تقسیم آن را نیز مانند، انفاق از اموالی که خود، به ما بندگان دادی(...وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ... (فاطر/29)) به یکی بندگان واگذار می کردی، همه را برای خود و منافع خود می خواستیم و الان حیاط خانه و حیات زندگی همسایه، خشک و بی طراوت بود!
خدایا! به خاطر بخشندگی و کرم بی نهایت و تمام صفاتت شکر
(امروز، عجب بارون باحالی زد.)
داستان من و کتاب «خاک های نرم کوشک»
2مرتبه مطالعه کرده ام و وقت کنم باز هم مطالعه خواهم کرد.
کتابی بسیار بسیار زیبا و تأثیرگذار.
سخنان مقام معظم رهبری در مورد کتاب:
الان چند سالى است که کتابهایى درباره سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مىنویسند و بنده هم مشترى این کتابهایم و مىخوانم. با اینکه بعضى از اینها را من خودم از نزدیک مىشناختم و آنچه را هم که نوشته، روایتهاى صادقانه است - این هم حالا آدم مىتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغهآمیز و کدام صادقانه است - بسیار تکان دهنده است؛ آدم مىبیند این شخصیتهاى برجسته، حتّى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛ این اوستا عبدالحسین برونسى، یک جوان مشهدى بنّا، که قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه مىکنم و واقعاً دوست مىدارم شماها بخوانید. من مىترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهاى نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده.» (26/3/85)
نوشته:سعید عاکف
درضمن لینک دانلود نسخه pdf کتاب رو درپایین گذاشتم استفاده کنید.